هفائستوس : کهن الگوی صنعتگر و مخترع

1402/03/20 12:59 PM - 10 ماه قبل


هفائستوس نماد شخصی است که ویژگی‌هایش در جامعه مردسالار ارزشی ندارد، بنابراین هفائستوس زمان سختی برای دستیابی به موفقیت دارد. رومی ها هفائستوس را ولکان می نامیدند. هفائستوس صنعتگر و آهنگر المپیایی ها بود. دو داستان در مورد تولد هفائستوس وجود دارد. اولی آن است که زئوس آتنا را به تنهایی به دنیا آورد و از آنجایی که هرا می‌خواست با او رقابت کند، هفائستوس را به‌عنوان پدر و مادر تنها به دنیا آورد. دومی آن است که او فرزند مشترک هرا و زئوس بود.


اگر میخواهید کهن الگوی خود را بشناسید در تست کهن الگوی مردان شرکت کنید.

هفائستوس، خدای یونانی صنعتگر، مخترع و تنها

در افسانه اول که هرا او را به تنهایی به وجود آورد این گونه نقل شده است که هفایستوس با پای پرانتزی به دنیا آمد و این باعث تحقیر هرا شد. هرا کودک را به عنوان پسرش طرد کرد و او را از بالای کوه المپ پرت کرد. در نسخه دیگر، زئوس از هفائستوس جوان به دلیل جانبداری از هرا در یک مشاجره خانوادگی عصبانی بود و او را از بالای کوه المپ به پایین پرتاب کرد و هفائستوس در حالی که در جزیره لمنوس به زمین افتاد فلج شد. این پسر مطرود توسط دو حوری دریایی به نام های تتیس و اورینوم نجات یافت و آنها او را به مدت نه سال پرورش دادند و بزرگ کردند. هفائستوس دو مادرخوانده خود را می پرستید و از آن ها یاد گرفت که یک صنعتگر خوب باشد و انواع جواهرات زیبا درست کند.


هفائستوس چیزهای زیبایی را خلق کرد

هفائستوس به عنوان مردی تنومند، عضلانی، با گردن کلفت و سینه پرمو به تصویر کشیده شده است. پای پرانتزی او باعث لنگی یا راه رفتن لنگان او می شد و او را مورد تمسخر سایر المپی ها قرار می داد. هفائستوس کمترین خوشبختی و سعادت خدایان را داشت، زیرا شکل ظاهری خوبی نداشت و از اصل و نسب خود مطمئن نبود و در عشق بدشانس بود.


اما هفائستوس یک نابغه خلاق و هنری بود، همچنین تنها خدایی که کار یدی می کرد. هفائستوس زمانی یک تخت زیبا و طلایی برای هرا ساخت. هرا از دریافت آن هیجان زده شد. اما این هدیه تله ای بود که به خوبی اندیشیده شده بود، و وقتی هرا نشست، او را با بندهای نامرئی به تاج و تخت گره زدند و شروع به حرکت در هوا کرد. هفائستوس می خواست هرا را تحقیر کند زیرا هرا حقیقت تولد هفائستوس را به او نمی گفت.


در نسخه های دیگر، هفائستوس حق ازدواج با آفرودیت یا آتنا را قبل از اینکه هرا را از تخت معلق رها کند، خواست. هیچ کس به جز هفائستوس نمیتوانست هرا را آزاد کند و هفائستوس، هرا را در هوا معلق رها کرد تا به دریا بیافتد، جایی که با مادر خوانده هاش زندگی می کرد. آرس پایین آمد تا هرا را پس بگیرد، اما هفایستوس با پرتاب آتش به سوی او از شر آرس خلاص شد. سرانجام دیونیسوس، خدای شراب و لذت، برای اولین بار موفق شد هفائستوس را مست کند و برادرش را با انداختن بدن مست او بر روی یک الاغ به کوه المپ بازگرداند.


هفائستوس همچنین با خلق پاندورا به عنوان ابزار انتقام زئوس از مرد شناخته می شود. در تئوگونی هزیود، بشریت فقط از مرد تشکیل شده بود و زئوس هیچ آتشی به آنها نداد. اما پرومتئوس جرقه ای از آتش را دزدید و به بشر داد. زئوس خشم گین شد و با درخواست از هفائستوس برای ایجاد زنی به زیبایی الهه های جاودانه همدستی کرد تا بدبختی و سردرگمی را برای مردان به ارمغان آورد. هفائستوس به زن لباس‌های شیک پوشانیدند و به آن زن یاد دادند که فریبکار و بی‌شرمانه باشد، جذابیت‌های زیادی به او داده شد و جعبه‌ای را برای باز کردن به او دادند. این "جعبه" شناخته شده همان جعبه ای است که رنج، شر و بیماری را در جهان منتشر کرد و نام آن پاندورا گذاشته شد. 


هفائستوس توسط خانواده المپی اش طرد شد، با آفرودیت ازدواج کرد

هفائستوس توانست با ساختن و خلق اشیای زیبا، خشم و ناامیدی خود را از بین ببرد. او قصرهایی برای المپی ها ساخت، صاعقه و عصای زئوس را ساخت و ارابه طلایی آپولو را ساخت تا بتواند از آن برای سفر در آسمان استفاده کند. هفائستوس سخاوتمندانه تیرهایی برای آپولو و آرتمیس، داس برای دیمیتر، اسلحه برای آتنا، زره برای آشیل و گردنبندی برای هارمونیا ساخت تا در عروسی خود بپوشد. هفائستوس برای خود را خدمتکارانی ساخت که شبیه زنان واقعی و زیبا بودند. آنها می توانستند با هفائستوس باشند، با او صحبت کنند، و هر کاری را که او دستور داده بود با مهارت انجام دهند.


هفائستوس احساسات خود را از طریق کار خود بیان می کند

در فرهنگی که برای افراد قهرمان، روشنفکر، قدرتمند که دارای ارزش‌های والا هستند یا برای «فرهنگ خدای آسمان» ارزش قائل است، خدایی مانند هفائستوس بی‌ارزش و سرکوب شده است. کهن الگوی هفایستوس درک نشده وقتی که از المپ به بیرون پرتاب شد و طرد شد. اما هفائستوس فردی «خاکی» بود که احساسات پرشور و غرایز خوب از خود نشان می داد، هم زنان و هم مردان را دوست داشت و دوست داشت کار فیزیکی انجام دهد. هنگامی که هفائستوس مجبور شد با سایر المپی ها تعامل کند، آنها با او ظالمانه رفتار می‌کردند و با او همدردی نمی‌کردند. اما زمانی که هفائستوس در کارگاه خود مشغول به کار بود، استفاده ماهرانه او از آتش او را به استادکاری تبدیل کرد که می توانست مواد خام را به اشیاء زیبا تبدیل کند.

اثر زندگی هفایستوس از آتش آتشفشانی بیرون می آمد، اثری که این خالق زخمی را نجات می داد و بیان میکرد. هنگامی که کهن الگوی هفائستوس وجود داشته باشد، بیان زیبایی از طریق کاری که جنبه های خلاقانه داشته باشد، انجام میشود. کهن الگوی هفایستوس بخشی از مرد یا زنی است که وقتی عمیقاً چیزی را احساس می کند اما آنچه را که احساس میکند را نمی تواند بیان کند، به چیزی شکل می دهد و چیز زیبایی می آفریند.

شخصیت هفائستوس

کهن الگوی هفائستوس فرد را مستعد می کند که در مورد احساسات صحبت نکند، بلکه آنها را در درون خود نگه دارد. هفائستوس ترجیح می دهد به تنهایی زندگی کند و در تنهایی کار کند. هفایستوس می تواند احساسات خود را بپوشاند یا آنها را از طریق کار خود ابراز کند. در واقع خلق در کهن الگو هفائستوس بیان آنچه که عمیقاً احساس می کند، است. بسیاری از استودیوهای هنرمندان یا نویسندگان صرفاً مکان هایی هستند که افراد برای تنهایی به آنجا می روند.

عشق ناتمام، یک معشوق دست نیافتنی یا عشق نافرجام می تواند آتش خلق را در هفایستوس شعله ور کند، زمانی که هفائستوس یک کهن الگوی فعال است. آتش فورج، شور بیان نشده ای است که خلاقیت را برمی انگیزد. بدشکلی جسمانی هفائستوس را نمی توان از جراحت عاطفی ناشی از والدینش جدا کرد. او در نتیجه فلج شدن و طرد شدنش به خدای فورج تبدیل شد. کار هفایستوس وسیله ای برای تکامل و التیام زخم های عاطفی او بود. هفائستوس کهن الگوی صنعتگر فلج یا خالق زخمی است که خلاقیتش از زخم های عاطفی او جدایی ناپذیر است.

هفایستوس یک صنعتگر است که بسیار شبیه یک درمانگر زخمی است که هدفش از بهبودی این است که خودش آنقدر زخمی شده است که زخمش با شروع به شفا دادن دیگران خوب می شود. هفائستوس نمی توانست زیبا باشد، بنابراین زیبایی را می آفریند، پایش درست کار نمی کند، بنابراین او خلاقیت هایی ساخته است که به خوبی کار می کنند. هفائستوس و امثال او از طریق کار او می توانند خود را دست نخورده ببینند و عملکرد خوبی داشته باشند و از این انعکاس عزت نفس و احترام و احترام دیگران جاری می شود.

پس زخم هایی که انگیزه کار است از این طریق التیام می یابد. وقتی کهن الگوی هفائستوس در یک فرد نمرات بالایی در 
تست کهن الگوی مردان کسب کرده باشد، ممکن است از الگوی صنعتگر فلج پیروی کند. اما این تنها در صورتی می تواند اتفاق بیفتد که او به اندازه کافی خوش شانس باشد که از پرورش و ابزاری برای توسعه مهارت هایی برخوردار باشد که به او اجازه می دهد خلاقیت خود را بروز دهد. هفائستوس این را زمانی متوجه شد که دو مادر ناتنی اش او را نجات دادند.


دیگر کهن الگوهایی که هفائستوس می تواند از آنها استفاده کند

مردی مانند هفائستوس به دنبال شراکت با زنی مانند آفرودیت است زیرا معمولاً به زیبایی و عشقی کشیده میشود که از او انکار می شود، اما همچنان می خواهد داشته باشد. احساسات عمیقی که او دارد می تواند توسط زنی زیبا مانند آفرودیت برانگیخته شود. آفرودیت می تواند الهام بخش کار خلاقانه هفائستوس باشد و احساسات او را به آتش بکشد.

در افسانه ها آمده است که 
آتنا فرزندی را که هفائستوس پدرش بود پرورش داد و نماینده عقلی است که می داند چگونه کارها را انجام دهد. خرد آتنا استراتژیک است، بسیار شبیه بافنده ای که باید از قبل برای طراحی یک طرح برنامه ریزی کند، یا ژنرالی که باید نقشه های جنگی را طراحی کند. اتحاد هفائستوس و آتنا در روان یک مرد به او این امکان را می‌دهد تا بفهمد که چگونه مردم را بیرون بکشد تا متوجه آثار او شوند. اگر هفائستوس این ویژگی ها را در خود نداشته باشد، وظیفه پرورش آثار هنری هفائستوس یا یافتن راه هایی برای کسب درآمد از آن می تواند توسط زنی با کهن الگو آتنا انجام شود.

پرورش هفائستوس

برای پرورش این کهن الگوی خلاقانه و تنها، باید برای مدتی از دنیا کناره گیری کرد و جذب ساختن چیزی با دست شد، چیزی که احساساتی را که برای مدت طولانی سرگردان بوده اند را بیان و دگرگون کند. گاهی اوقات عاقلانه است که سعی کنیم کودکان برونگرا را به درون گرایی توسعه دهیم، زیرا آنها نمی توانند همیشه برای سرگرم شدن به دیگران وابسته باشند. والدین می توانند اهمیت زمان های آرام ساختن با بلوک و خاک رس، و تشویق سایر پروژه های خلاقانه را بیان کنند. بسیار حیاتی است که ارزش زمانی را که در سکوت صرف می‌شود، حتی اگر به موازات آن، در فعالیت‌های آرام با والدین سپری می‌شود، ارج نهاد شود.

هفائستوس یک نابغه خلاق و تنهاست

مرد هفایستوسی فردی به شدت متمرکز و درونگرا است. برای دیگران سخت است که بدانند درون هفائستوس چه می گذرد و برای او نیز سخت است که مستقیماً احساسات خود را بیان کند. هفائستوس می تواند یک معلول عاطفی، آتشفشان در حال دود شدن، یا یک مرد خلاق بسیار سازنده باشد. اگر در جوانی کسی که راه‌هایی برای خلاقیت پیدا کرده است و استعدادش توسط صنعتگران یا والدینی که توانایی‌های او را شناسایی کرده‌اند پرورش یافته است، ممکن است وارد دنیای کاملاً جدیدی شود.

پسری با کهن الگو هفائستوس می تواند جایگاهی در یک مدرسه هنری شهر پیدا کند و سپس ابراز وجود کند و با دیگران دوست شود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که او به دنبال والدین «واقعی» خود باشد، زیرا گاهی اوقات ما احساس نمی کنیم به خانواده ای که داریم تعلق داریم و به دنبال دیگرانی می گردیم که ما را درک می کنند. چیزی که هفائستوس طرد شده را از افسردگی جدی نجات می دهد، کار سخت و فیزیکی است. او ممکن است در حین کار بر روی ماشین خود یا یافتن کاردستی جذب کننده دیگری احساس آرامش کند. پاداش دادن به کار به رشد او کمک می کند و استفاده از خلاقیت و انرژی روانی به کنترل خشم او کمک می کند.

هفائستوس تنها خدایی بود که کار می کرد. مزرعه او استودیو، آزمایشگاه یا کارگاه او بود. هیچ انسانی به اندازه یک مرد هفایستوس که کار زندگی خود را یافته است جذب و وقف کار خود نیست. آنها می توانند در هر زمینه ای باشند: پزشکانی که استقامت لازم برای کار در یک شیفت 24 ساعته در بیمارستان را دارند، جراحان قلب که عملیات هایی را انجام می دهند که 20 ساعت طول می کشد. هر کسی که بتواند زندگی را مانند پاندورا و خدمتکاران طلایی بسازد، یک صنعتگر بسیار پیشرفته است.

چنین مردانی درونگرا هستند، با مهارت های اجتماعی یا سیاسی اندک، او فقط به این دلیل به رسمیت شناخته می شود که کار برای او معنادار است. آپولو برادری بود که توانایی طی کردن مسیر خود را در سلسله مراتب پزشکی داشت، اما تلاش و خلاقیت هفائستوس، با مهارت و اشتیاق او، چیزی است که بیان عمل را به کمال می رساند. نقاشان، معماران و مجسمه‌سازان فلزی همگی نمونه‌هایی از مشاغل پرمعنا برای افراد خلاق و پرشور هستند.

مرد هفاستوس می داند که باید کار زندگی خود را انجام دهد، اما او فقط به دنبال کار نیست. کار هفائستوس باید او را به چالش بکشد و هر زمان که کاری را که ساخته است به پایان برساند به او لذت بدهد. بسیاری از مردان هفائستوس زندگی خود را افسرده می گذرانند و ابتدا باید کاری را که دوست دارند پیدا کنند و اگر فرصت توسعه آن مهارت ها را نداشته باشند، دنیای شرکت رضایت بخش نخواهد بود. هفائستوس تنها کار می کند، با انگیزه است زیرا کارش بجای خودش صحبت می کند.

روابط هفائستوس

زنان برای یک مرد هفائیستوس بسیار مهم هستند. افراد مهم زندگی هفائستوس ممکن است اغلب زنان، مادرش، معلمان، صاحبان گالری یا روسای او باشند. هفائستوس واقعاً زنان را تحسین می کند، به خصوص اگر آنها باهوش، قاطع و زیبا باشند. اگر یک زن عمق و حساسیت هفائستوس را درک کند، می تواند تأثیر عمده ای در زندگی او داشته باشد. حتی اگر این رابطه کوتاه باشد، برای همیشه در ذهن او باقی خواهد ماند. این مرد کارهایی را انجام می دهد که از اعماق درونی زندگی او می آید و ناخودآگاه جمعی بشریت را به تصویر می کشد.

هفائستوس پسر خشن نیست. رفاقت سطحی او را دفع می‌کند و احساس می‌کند که چیزی شبیه به آن نیست. روابط با مردانی که به دلایل تجاری با هم هستند نیز برای مرد هفائستوس مفید نیست. مرد هفائستوس از مهمانی های کوکتل متنفر است و نمی داند چه بگوید.مرد هفایستوس اغلب با شخصیت‌های مقتدر یا هر کسی که سعی می‌کند او را به شکلی از خلوت خودش دربیاورد، مشکل دارد. مردان هفاستوس انگیزه‌های بیرونی برای انطباق یا زندگی با استانداردهای دیگران ندارند. او بسیار درونی است و اگر احساس کند مورد قضاوت قرار می‌گیرد، خشمگین میشود و سپس خشم را از بین می‌برد.

دیونوسوس همان اسطوره دوست و زندگی بخش هفائستوس است. فقط یک فرد که برای درک هفائستوس تلاش می کند می تواند موفق شود، زیرا نوشیدن با هم معمولاً یک تجربه پیوند بین مردان است. به علاوه یک مرد دیونیسوس، زیبایی را می داند و درد را درک می کند و از نشان دادن احساسات خود نمی ترسد. بنابراین این دو کهن الگو می توانند دوستی ایجاد کنند. یک نوع برونگراتر دیونیسوس می تواند احساساتی را که هفائستوس پنهان می کند، بیان کند، احساس کند یا به نمایش بگذارد.

هفائستوس تک همسر و وفادار است و انتظار دارد که شریک زندگی او نیز چنین باشد. با این حال، زنان زندگی او ممکن است به دلیل فداکاری هفائستوس نسبت به کار خود احساس بی توجهی کنند و به دنبال مردان دیگر برای همراهی باشند. هفائستوس عشق می ورزد و این برای او یک تجربه عمیق و احساسی است، اما ممکن است نتواند این موضوع را با شریک زندگی خود در میان بگذارد. اما عشق او منبع الهام درونی اوست و او واقعاً برای عشقش ارزش قائل است.

هفائستوس همیشه متوجه نمی شود که یک زن آفرودیتی به شدت مجذوب خلاقیت او می شود. هفائستوس آتش خود را در کار خود تعالی می بخشد و می تواند دوره های طولانی تنهایی را پشت سر بگذارد، حتی در یک رابطه. رفاه او در دنیای بیرون و همچنین خصوصی او، ممکن است به این بستگی داشته باشد که با چه کسی ازدواج می کند. به طور سنتی، روابط چیزی است که همسر از آن مراقبت می کند. همسرش دوستان را دعوت می کند، برای تعطیلات برنامه ریزی می کند و با اقوام در تماس است. همسر هفائستوس همچنین ممکن است کسی باشد که دنیای کار و برنامه های کاری او را ایجاد کرده و حفظ کرده است. هفائستوس آنقدر در تنهایی غرق در کارش است که به کسی نیاز دارد تا نماینده او باشد. سه نمونه از ازدواج هفاستوس وجود دارد.

زنان در زندگی هفائستوس

هفائستوس و آفرودیت، آفرودیت به شدت جذب او شد، اما هفائستوس عقب نشینی کرد و رابطه را به سطح «درونی» برد، و این رابطه نتوانست دوام بیاورد.
آتنا در بین تمام الهه‌های المپ روشن‌ترین ذهن را داشت. آتنا می‌توانست موقعیت‌ها را به خوبی ارزیابی کند و از مردان موفق حمایت می‌کرد. مردان هفائستوس از زنی که می تواند امور مالی را مدیریت کند و آنچه را که برای موفقیت او لازم است انجام دهد قدردانی می کنند و این نوع زن را بسیار مرموز می بینند.

هنگامی که هفایستوس پاندورا را خلق کرد، با ساخت خدمتکار طلایی مشکل کارهای خانه را نیز حل کرد، زیرا خدمتکار طلایی تمام کارها را انجام داد. به علاوه با هفائستوس صحبت می کرد. هوش داشت و در کار دستی آموزش دیده بود. وقتی هفائستوس مسن‌تر با زن جوانی که پذیرا و مطیع است ازدواج می‌کند، هفائستوس می‌تواند زن جوان را به هر نوع همسری که می‌خواهد در بیاورد. هفائستوس اغلب عاشق تصویر زنی می شود که در ذهن خود ساخته است.

هفائستوس می تواند بر ناتوانی ها و ناملایمات خود غلبه کند

مردان هفاستوس پدران خوبی نمی شوند. کودکان ممکن است او را بسیار دور و در حال فکر بیابند، زیرا وقتی کارش را قطع می کنند، عصبانی می شود. هفائستوس مشکلات خشم و کنترل دارد. اگر او دختر داشته باشد، ممکن است انتظار داشته باشد که آنها مانند خدمتکاران طلایی اختراع شده او باشند. پدر هفائستوس واقعاً بیش از حد فردی است و آنقدر درونگرا است که نمی تواند به فرزندانش کمک کند تا در دنیا پیشرفت کنند.

یک مرد هفایستوسی باید خود را بشناسد و بتواند به شخصیت خود به طور عینی نگاه کند. اگر موقعیت های آسیب زا یا آزاردهنده ای در زندگی او وجود داشت، روان درمانی ضروری است. او به کاتارسیس، به علاوه همدلی و دیدگاه یک فرد دیگر نیاز دارد. هفائستوس عمیقاً احساس می‌کند و واکنش‌های شدیدی نسبت به دیگرانی که از نظر عاطفی بر او تأثیر می‌گذارند، نشان می‌دهد. او ممکن است احساس کند چیزی به شکلی اتفاق افتاده است، در حالی که واقعاً به شکل دیگری اتفاق افتاده است و او آن را اشتباه تعبیر کرده است. عینیت مهم است، بنابراین او واقعیت هر موقعیتی را که با آن روبرو می شود، می داند.

اگر او تا پایان دانشگاه در مدرسه بماند، به این معنی است که او برخی از مهارت های ارتباطی هرمسی را توسعه داده است. او به عینیت بیشتری نیاز خواهد داشت که از آپولو می آید. تفکر استراتژیک از آتنا می آید. هفائستوس حتی ممکن است جاه طلبی داشته باشد که از زئوس می آید. بنابراین مد هفائستوس می تواند از هر یک از این کهن الگوهای دیگر استفاده کند و حتی ممکن است برخی از آنها را به هر حال داشته باشد. مرد هفائستوس باید مطمئن باشد که حتی اگر کارش بسیار جذاب باشد، باید برای افراد زندگی‌اش وقت بگذارد و برای دیگر جنبه‌های خودش فضا بگذارد. او برای رشد باید چیزی بیش از هفائستوس باشد.

هفائستوس توسط آفرودیت به عنوان شوهر انتخاب شد. او برای آفرودیت رقابت نکرد و از او خواستگاری نکرد. این هدیه ای از الهه عشق و زیبایی بود، آفرودیت هفائستوس را به دلیل عشق و توانایی او در ساختن چیزهای زیبا انتخاب کرد. اختراع او هر چقدر هم که کاربردی باشد، با زیبایی و عشق که در شکل، تعادل و مواد متجلی می شود، پیوند خورده است. برای وفادار ماندن و رشد کارش، باید اتحادیه را گرامی بدارد. وقتی کار او از طریق این اتحاد هفائستوس/آفرودیت به دست می‌آید، هنگام خلقت احساس می‌کند که الوهیت او را لمس می‌کند.

در نهایت، هفائستوس باید نگرش هایی را در خود بیابد و توسعه دهد که از او و کاری که انجام می دهد حمایت و اعتبار می بخشد. همانطور که هفائستوس برای شکوفا کردن استعدادهای خلاقانه خود تلاش می کند، وعده اسطوره هفائستوس این است که بر ناملایمات، ناتوانی ها و هرگونه حقارت غلبه خواهد کرد و به خاطر آثار زیبایی و دقت خود مورد احترام قرار خواهد گرفت.


آرکتایپ شخصیت شناسی توسعه فردی خودشناسی


برای ثبت نظر بایستی ابتدا وارد شوید.